بعد از عید تصمیم گرفتیم بریم مسافرت اولین سفرت رو ترجیح دادیم زیارت اقا امام رضا باشه که پسرم رو غلامش کنم اینم عکست با بابایی تو حرم امام رضا یادم رفت بگم که تو مشهد هم کچلت کردیم ...
پسرم سومین واکسنت رو تو 6 ماهگی باید میزدم افتاد به اولین عید باستانیت عید نوروزاین واکسنت باعث شد شدید تب کنی تا دو روز تب شدید داشتی از این هم شروع کردی به غذا خوردن با اجازه ی دکتر دکتر گفته بود از غذاهای سبک شروع کنم مثل سوپ و فرنی ...
پسرم 23 روزت بود که مامان تصمیم گرفت ببرت ختنه ت کنه بابا از دلش نمی اومد ولی مامان رفت از دکتر ایزدی وقت گرفت تا مسلمان بشی اون روز خیلی گریه کردی زرد هم شده بودی ولی همون موقع که از مطب اومدیم بیرون دیگه گریه نکردی خوب شدی عزیز هم همش بهت کهنه میپیچید نمیذاشت پوشکت کنم ...
بعد از این که پا گذاشتی به خونه وقتی برای ازمایش بردمت بهداشت اونجا متوجه شدیم که زردی داری حال منو بابات خیلی گرفته شد تصمیم گرفتیم ببریمت بیمارستان دو رو ز بیمارستان خوابیدی آخه 16 بود بعد که اومد رو 19 مرخص شدی ...